خروج سفياني
ظاهرا مردي است شايسته و ذکر خدا پيوسته بر زبانش جــاري است. امـا پليدتـرين و خبيث ترين مردم است.
سـفياني، سرخ رويي سپيـد پوسـت و زاغ چشـم است. هرگز خدا را پرستش نکرده و مکــه و مدينه را نديده است. فرزند خــورنده جگر ها ، اسمش عثمان و پدرش عنبسـه ابي سفيان است.
سفياني، عنصــر بي بند و بار ، آلــوده و پرده در امــوي نسب و امـوي نژاد اسـت که در سوريه انقلاب مي کند و انقلابش نيز، پس از غلبه بر دو گروه مخالف خويش ،به ظـاهر پيروز مي گردد و آن دو خط مخالف را که رهبري يکي را مردي سرخ رو و ديگري را مردي "ابرص" به عهده دارد، در هم مي کوبد . فضاي سياسي و اجتماعي بـراي او آماده مي شـود و او بــر منطــقه وسيعــي که شامل: دمشـق، حمـص، حـلب، اردن، فلسـطين و اسرائیل کنوني است، مســلط مي گردد و يهوديــان و عناصر تبهـــکار و حــق ســتيز ، کودکان پرورشــگاهي و کنــار خيابــاني از او پيروي مي کنند و همــه اين تحــولات ظرف شش ماه صورت مي پذيرد.
ادامه مطلب ...